جهتیابی تنش برجا بیشینه
اهمیت تنش بیشینه
به طور کلی، شکستگیهایی که در امتداد موازی با تنش بیشینه (Shmax) تشکیل میشوند تمایل به اتساع و باز شدگی دارند درحالی که شکستگیهایی که به طور متقاطع با Shmax تشکیل میشوند تمایل به بسته شدن دارند (Barton et al. ۱۹۹۵).
طرحهای توسعه میدانی اغلب شامل انجام حفاری بخشهای افقی مخزن در راستای shmax صورت میگیرد تا دربرگیرنده بیشترین شکستگی ممکن در چاه باشند. موازی بودن آزیموت جبهه سیلاب با تنش بیشینه نیز، برای چاههای تزریق آب میتواند مزیت باشد، که اغلب جبهه سیلاب در راستای تنش بیشینه میباشد.
تعیین راستای تنش بیشینه
نقشه جهانی تنش (WSM)، معمولا اولین مصدر تعیین جهت در نظر گرفته میشود (شکل ۱)، هر چند این نقشه دارای مقیاس بزرگ میباشد اما راستای کلی و جهت تنش را نمایش داده و میتوان در صحت سنجی راستای تنش ناحیهای از آن استفاده کرد.
بررسی گسیختگیهای چاه (شکل 2) (wellbore breakouts) و شکستگیهای کششی ناشی از حفاری یا القایی (drilling induced tension fractures) (DITs)(شکل ۳) بر روی نمودارهای تصویری (Image Logs) روش رایجی برای بدست آوردن جهت گیری Shmax هستند (مشاهده دوره پیشرفته تعیین تنش درجا با لاگ FMI) و شامل منابع و دادههای دیگری مانند مکانیزمهای کانونی زلزله میباشند. با این حال، دادههای چاههای مشمول طرحهای توسعه (تصویربرداری شده) بسیار کم است.
شکل1. جهت تنش بیشینه شمال غرب اروپا (برگرفته از نقشه استرس جهانی)
امکان ثبت یک رکورد پیوسته از دادههای لاگ به عنوان آزیموت اولیه از یک لاگ صوتی دوقطبی میتواند یک روش خوب برای تعیین جهت Shmax باشد. این دادهها را با گسیختگی دادههای یک نقطه میتوان مقایسه کرد، نه لزوما با کل سطح چینهشناسی منطقه مورد نظر. ما میتوانیم یک جهت NW-SE برای تنش بیشینه از نمودار صوتی (سمت راست) در شکل را تفسیر کنیم (شکل 4). اگر چه باید آن را به عنوان یک نشانه تاییدی همراه با گسیختگی و DIT های بدست آمده از نمودارهای تصویری و غیره در نظر گرفت.
توجه داشته باشید که یک گسل این چاه را قطع کرده و یک ناهمسانی در روند ناحیه ای NW-SE وجود دارد (دایرههای شکل 4)
مشاهده انحراف از جهت تنش منطقهای در اطراف گسلها بسیار رایج است. در واقع ساختار نقشههای گسیختگی (یا تعیین جهت تنش ماكزيموم مشتق شده از آنها) نمایش انحرافات راستایی نزدیک به گسلها میباشد.